مرد کوچک مامرد کوچک ما، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

کاکل زری

آرامش جانم

به نام خدای اسمان ها سلام نیم متری فرشته ی خونه ما نمیدونی این روزها چه قدر از بودن تو لذت میبریم تو با اومدنت خونه ی مارو گرم تر کردی تو انقدر شیرین و دوست داشتنی هستی که دوست دارم بمیرم برات هر بار فرشته کوچولوی من محمد حسین تو بگو عزیزم چه کنم تا باورت بشه عاشقتم  تو بگو تا من چه کنم تا کمی اروم بشم و از اتش داغ مادر بودنم کم بشه اصلا میشه؟؟؟؟ چگونه اون خالق مهربون شکر کنم از بودن تو نماز شکر؟سجده شکر؟نه اینا در ازای بودن تو خیلی کمه مادر . شیرین من آرامش جان من دوستت دارم تا ابدیت مادر.   ...
27 مهر 1393

اولین قهقه برای من

به نا خدای زیبایی ها سلام مرد کوچک من خوبی پسر نازم .گفتم تا این مطلب فراموش نکردم سریع برات بنویسم گل نازم دیروز داشتم باهات مثل همیشه حرف میزدم و تو هم حرف میزدی که ی دفعه شروع به خندیدن کردی اول ی لبخنذ زدی مثل همیشه اما بیشتر که باهات حرف زدم ی قهقه بلند  زدی اولش فکر کردم اشتباه کردم صبحت و لبخند با هم قاطی بوده بابایی گفت دوباره باهاش حرف بزن و تو دوباره هم همین کار کردی  خیلی خیلی شیرین بود پسر یکی ی دونه ی من . این روزها خیلی پسر خوبی شدی کمتر گریه میکنی و بیشتر به همه چی واکنش نشون میدی ماشاالله به جونت که خیلی پر تحرکی همه میگن ی بچه 2 ماه و این همه تحرک ماشاالله هزار ماشاالله . حرف زدن خیلی دوست داری و وقتی رو ز...
19 مهر 1393

اولین واکسن

به نام خدای بزرگ سلام نفسم دو  ماهگیت مبارک گل گندمم امروز دوماه شدی و رفتی تو سه ماه پسر شیرین من جونم برات بگه روز 5 شنبه رفتیم و واکسن دو ماهگیت زدیم الهی قربونت برم با بابایی رفتیم بابا گفت من که نمیتونم بیام تو اتاق تو برو منم دلم نمیومد ببینم پسرم برا همون ی خانوم پرستار گفت من پاهاشو میگیرم شما برو بیرون میخوای منم اومدم دم در واستادم اولین واکسن که زدن ی جیغ کشیدی اومدم تو و ارومت کردم بعد دوباره دومی به پای دیگت زدن فدات بشم که کلی اشک ریختی بغلت کزدم و اومدیم تو ماشین گرفتی خوابیدی از بهداشت رفتیم پیش  دکترت برا کنترل همه چیت خوب بود عزیزم  خداروشکر.شیرین کاریات این روزا خیلی شده گلم از اتاقت خیلی خوشت میاد میبرمت با دقت نگاه میکی...
4 مهر 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کاکل زری می باشد